بی تو طوفانزده ی دشت جنونم صید افتاده به خونم
تو چسان می گذری غافل از اندوه درونم
بي من از گوچه گذر كردي و رفتي
بي من از شهر سفر كردي و رفتي
قطره اي اشك درخشيد به چشمانم سياهم
تا خم كوچه بدنبال تو لغزيد نگاهم
تو نديدي و ............
نگهت هيچ نيفتاد به راهي كه گذ شتي
در خانه چو بستم دگر از پاي نشستم
گوييا زلزله آمد گوييا خانه فرو ريخت سر من
بي تو من در همه ي شهر غريبم
بي تو كس نشنود از اين دل بشكسته صدايي
بر نخيزد دگر از مرغک پر بسته نوايي
تو همه شعر و سرودي تو همه بود نبودي
چه گريزي ز بر من كه ز كويت نگريزم
گر بميرم ز غم دل با تو هرگز نستيزم
من و يك لحظه جدايي ؟ نتوانم نتوانم
بي تو من زنده نمانم
هما مير افشار
GOLHA..............گلها...
ما را در سایت GOLHA..............گلها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : golhao بازدید : 190 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 19:42