هوا هواي بهار است و باده باده ی ناب
به خنده خنده بنوشيم ، جرعه جرعه شراب
در اين پياله ندانم چه ريخته اي ، پيداست
كه خوش به جان هم افتاده اند آتش و آب
فرشته رويِ من ، اي آفتاب صبح بهار
مرا به جامي از اين آب آتشين درياب
به جام هستيِ ما اي شراب عشق ، بجوش !
به بزم سادۀ ما ، اي چراغ ماه بتاب
گل اميد من امشب شكفته در بر من
بيا و يك نفس ، اي چشمِ سرنوشت بخواب
مگر نه خاك رهِ اين خرابه بايد شد ؟
بيا كه كام بگيريم از اين جهان خراب
فریدون مشیری
GOLHA..............گلها...
ما را در سایت GOLHA..............گلها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : golhao بازدید : 333 تاريخ : سه شنبه 28 خرداد 1398 ساعت: 8:40