با رنگ و بویت ای گل! گل رنگ و بو ندارد
با لعلت آب حیوان آبی به جو ندارد
شب خیال تو کشیدم به بر خویش و سحر
بسترم بوی سر زلف تو میداد هنوز
نیستم مانند بلبل نغمهسنج هر گلی
انتخاب ما ز خوبان یک گلاندام است و بس
هرگز به حسن ساخته عاشق نمیشوم
گلهای کاغذی دل بلبل نمیبرند
از عشق من به هر سو در شهر گفتگویی است
من عاشق تو هستم، این گفتگو ندارد
رسوا منم وگرنه تو صد بار در دلم
رفتی و آمدی که کسی را خبر نشد
گر آرزوی وصلش پیرم کند مکن عیب
حیف است بر جوانی کاین آرزو ندارد
بیدل از پیری سراپایم خم تسلیم ریخت
سرو این گلزار بودم، شاخ بیدم کردهاند (بیدل)
مگو که پیر شدی عاشقی نمیزیبد
شراب کهنۀ ما نشئهای دگر دارد
شهریار
GOLHA..............گلها...
ما را در سایت GOLHA..............گلها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : golhao بازدید : 51 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1402 ساعت: 20:17